مطالب و تصویر ها در بین چند وبلاگ خود جایگزین و جابجا میشود ، بنا بر این احتمال تکرار برخی مطالب و عکسها اتفاقا رخ میدهد. با پوزش فراوان از این بابت
راز درون کندو
باز
هم آقا محمود داشت کندوها را از عسل تهی میکرد و این ماده شیرین و مغذی
را درون کلوک های از پیش تعیین شده میریخت و ناگهان چیزی سفت و موم پیچ
نظرش را جلب کرد ان را در گوشه ای نهاد تا پس از اتمام کار به ان پرداخته و
از وجودش و رازش سر در بیاورد .بعد از پایان کار سراغ جسم چند گرمی پیدا
شده در یکی از کندوها رفت و ان را زیرو رو و بالا پایین کرد اما چیزی مشخص
نشد .آنقدر استادانه موم پیچی و چند لایه مومیایی شده بود بدون روزنه و سفت
و سخت . بالاخره دست بکار شد و ان را با زحمت شکافت با تعجب لاشه کنجشککی
را تازه دیدو تمام و کمال ، با تمام جزییات با پر و بال ، بدنی کبود تا حدی
گرد و بیضی شکل در یک کنج کندو به امانت گذاشته شده بود .الان فصل برداشت و
تهیه عسل ناب از کندو و اواخر شهریور ماه بود. این جوجه بیچاره و کوچولو
بطور اتفاقی در فصل بهار و هنگام بازبینی ، حدود خرداد ماه در حالی که در
پوش کندو باز بوده بهنگام پرواز ناقص از لانه و کنار درختان بطور اتفاقی
بدام مهلک سموم زنبورها گرفتار شده بوده است . احتمالا نیروهای دفاعی از
لشکر پیاده دست بکار شده و مهاجم نا خواسته افتاده در دام را بطور وحشتناکی
با سموم خود خلاص و از بین برده اند . اما چون وزن شی گیر افتاده در
لابلای و کنج تیغه های ایجاد (شانه ) کندو و عسل امکان خروج و عدم توانایی برای
بالا آوردن نبوده دستور مومیایی شروع و در چند دقیقه لاشه را برای جلوگیری
از پخش شدن بوی بد و تعفن در هوای گرم تابستان ان را بدان شکل شی بی آزار
بحال خود گذاشته و به سراغ کار خود رفته تا یکی دیگر از راز های این زنبور
به ظاهر هجومی وخطرناک با دشمنان و مفید بحال بشر فاش شود .معلوم
نیست ایا انسان قادر است تکه گوشتی را در هوای آزاد و بدون کمک برودت
دستگاه های نوین تازه و بدون فساد نگهداری کند، مسلما خیر مگر با روش این
موجود مرموز و مفید .اوقاتتان عسلی و شیرین باد