gardesh

gardesh

مطالب و موضوعات گوناگون و تصویر ها از جمله طبیعت و تاریخ ، محیط زیست اطراف ما
gardesh

gardesh

مطالب و موضوعات گوناگون و تصویر ها از جمله طبیعت و تاریخ ، محیط زیست اطراف ما

اوایل مهر ماه و پاییز ، ماه ایل و بویژه آهنگ کوچ به سمت قشلاق

 این متن باید   دوباره  ویرایش و تصحیح نهایی شود .....ماه  مهر چند روزی بالا و پایین ، ماه   کوچ و حال و هوای ایل بسمت و سوی قشلاق بود .آغاز حرکت ایل از ییلاق به قشلاق ، در بدو شروع  فصل پاییز جهت کوچ فردا و فردا ها گزینه  مناسب برای بهیجان آوردن مجموعه ایل همراه با شادی و سرور وکنده شدن و جدا شدن از یورد های کهنه ییلاق ، خبر دهان به دهان به سراسر ایل رسید . هوای مهر  هوای ایل بود و هوای کوچ پاییزه ، بعد از سپری شدن چند ماهی در ییلاق و در اوج پراکندگی ایل در جا جای سرزمین ییلاق ابتدا مشکل بنظر میرسید ...دما دم از هر حیث ایل خود را آماده کوچ طولانی بسوی قشلاق میکرد . همه راضی از این مهاجرت بزرگ و جمع و جور اسباب و اثاثیه در سراسر ایل بزرگ نوید خوبی را در پی داشت ، مگر باربران که باید همه بار سنگین را تا مدتها بدوش بکشند و آرامش انان بهم میریخت و در عین بی زبانی نا رضایتی خود را بروز میدادند و شب کوچ فردا یاغی و نا ارامی خود را جلوه می دادند .این آمادگی کامل سبب راحتی فردای کوچ را مهیا میساخت .در پسین گاه هلهله و شور وخروش ایل پایانی نداشت ، تا دیر وقت شب به جمع اوری لوازم مشغول بودند تا مبادا مزاحمت و مشکلاتی در سحر گاه فردا نصیب انان گردد. در سحر گاه چنین روزهایی در حول و حوش مهر ماهی بناگاه از همه گوشه قشلاق غریو و هیاهوی ایل به پا میخاست و ایل یکپارچه از جا کنده و گرد و خاک بی اندازه و پر وسعت در پهنه افق دشت و دمن و چهار گوشه جنگل و مراتع دم خشک شده همانند دیواری بلند خطی کیلومتری از شمال به جنوب کشیده و حکایت از حرکت ناگهانی ایل را خبر ساز میکرد .در یوردهای کهنه ییلاقی بجز مشتی خاکستر و رد پای و ته مانده وسایل مستهلک و بی مصرف چیزی باقی نبود .گله ها قبل از بار وبنه براه افتاده بودند و فرسنگها به جلو دور شده بودند رقابت سختی میان همگان برای جلو افتادن کوچ هر بیله و گروه ادامه داشت .سر و صدای بهم خوردن پایه های چوبی نشانگر پایان بار بندی و حرکت هر کوچ بتنهایی در این رقابت سالم نقش اساسی داشت . دیگر سکوتی در میان نبود انواع صداها و در گستردگی ایل بهنگام کوچ سحر گاهی اولین روز و تاریخ کوچ بگوش میرسید . صدای کودکان خواب زده ، صدای های وهوی و بگیر و ببند افراد خانواده ها، صدای واق واق سگها و توله شان بز غاله ها و بره هادر همه جای دشت و دامنه و عمق جنگل و کنار کوهستان و حتی سواحل رودخانه های خشک و فصلی و دایمی در عین بروز مشکلات پیش امده در گرو  فعالیت ، تلاش خستگی نا پذیربود . بهر حال اولین کوچ و مهاجرت بزرگ ایل همراه با مشکلات و نا هماهنگی بود اما توقف معنا نداشت .تا طلوع آفتاب منطقه کوچ و بهم پیوستن همه طوایف و تشکیل ایل کج دار و مریز در مسیر اصلی و همیشگی اجدادی و قرار گرفتن در گذرگاه قشلاق ادامه میافت و جلو دنبال در صف نا منظم به پیش میرفتند .با وجود گرد و غباردر طول چند فرسنگ راهیابی ایل در گذرگاه اصلی و نبود دید کامل برای پیش روی در این رقابت نا خواسته شتر ها و چهار پایان و اسبان و قاطران بار بر و سواری راه خود را بلد بودند و همچنان بی اختیار  با آهنگ نا منظم و حرکات بدن به چرخش و بالا و پاین رفتن سر بارها در حرکت بودند . سواری ها برای دوری از آسیب و مزاحمت گرد و خاک در برخی مسیر ها از صف خارج و در جوار بقیه راهپیمایی ادامه داشت . و هیچگاه در مسیر خود بار برها دچار اشتباه نمیشدند . باز هم باید گفت سراسر کوچ هیاهو  در دل گرد و غبار جلو و عقب افتادن ها در اولین طلوع خورشید همه را به جلو میراند و شوق قشلاق تنها نیرویی بود که همه را به آینده میکشاند . ماهها یکجا نشینی تنوع را از انان سلب کرده و  دارای خستگی و سرخوشی را از همه گرفته بود .مسرور و شادمان به پیش می رفتند .در چنین حالی عقب نشینی حتی برای مدتی کوتاه سخت و جانکاه بود . حتی برای لحظه ی جهت پیدا کردن گمشده خود از جمله سگی ، توله ی خر و اسب لنگی ، بز و میش و بره مریضی ، اسباب جا مانده منزل، سه پایه آهنی روی اتش  چوب دستی معروف خانواده ، میخکوبی ،کره شتری کره خری جهاز شتری یا جل خری ، بخو اسبی ، مزنی اره وتبری آگالی ، کلاه و دستمالی که برخی دارای ارزش ،بود برخی ،  نبودشان مهم نبود اما از روی غیرت و تلاش ایلیاتی ها دوست نداشتند چیزی سر یورد کهنه شان جا بماند .به سبب پیوستگی و هجوم پشت سر هم ایل ودر میان گرد و غبار پیدا کردن گمشده سخت و محال بود گرچه زنده جانها را در میان کوچ همسایه ها بعدا میجستند. بهمین دلیل عقبگردی حال عجیب و نا خوشایندی نصیب فرد باز گشته میکرد. امان از دقایقی که بطول می انجامید   .در دیگر گوشه از مسیر و یورد ها لاشه گوسفندی یا حیوان دیگری افتاده بود که سگهای دهکده یا ولگرد بر سر تصاحب ان بجان هم افتاده بودند . ودایم خر و دال میکردند . شاید هر کدام برای رفع گرسنگی بتوانند بهره ی ببرند کلا  کوچ نخست سخت و مشکل و دارای مشکلات و پدیده باور نکردنی رخ میداد . اما کوچ اول و براه فتادن و پشت سر گذاشتن سکون ، هیجان و اشتیاق خاصی در ایل ایجاد میکرد که غلبه بر مشکلات را مرتفع و هموار میکرد . پیش بسوی قشلاق هیجانات خاصی در ایل زنده میکرد تا به وقت خود دست به کوچ بزنند بهر حال وصف ناپذیر بود و بس .    اما کوچ بهاره وصف و حال مانند این کوچ پاییزه بود منتها بسوی سر سبزی و شادی و برکت فزونتر در سالهای خوب و پر بارش نگفتنی بود   شنیدن  وضع کوچ باری از قشلاق به ییلاق ( از گرمسیر به سرحد ) در حالت خشکسالی هر چه بلای بد و نا گوار از هر جهت بر سر ایل فرود  می آمد و  آرزو ، حسرت  به دل تک تک افراد ایل از بهارهای گذشته  بمانند داغی  بر  دل  ایل نقش میبست از جمله در گذرگاه ومسیر سخت و کم آب گردنه خانه کهدان (خاوران فعلی )، بند بس ، چاه تیز ، گردنه غنیبی ، حواشی کوهنجان و دریاچه نمک ، بس برده ، بند امیر ، کفه مرودشت ( کارخانه قدیم ایل )تا ته ییلاق و تتمه مسیر ایل را خاطره تلخ و ناگوار در ذهن ایل تا ابد میماند و همیشه از انسالها که ایل هم کم بخود ندیده یاد میکردند   ......

پایه پیچ موثر ترین وسیله بافته پشمی گاهی از نخ و پنبه  برای بستن و حمل ارکان و ستون های چوبی یک چادر مخصوص حمل با شتر یا چهار پایان

میخ فلزی بزرگ و زنجیر متصله به ان معروف به میخ طویله و زنجیر جهت مهار باربران

زنگوله ها


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.